پسر آریایی الهه پاکی اورابرگزید تاایرانی باعظمت بنا کند اوایرانش را ساخت وما چه کردیم ...
| ||
|
هركسي با ديدي به اين دنيا نگاه ميكنه يكي مثل مادربزرگ من كه يه چيزي حدود 75 سالشه اما هنوز به اين زندگي اميدواره ميگه هنوز ميخوام بچه هاتو ببينم انشاا.. كه صدسال زنده باشي. يكي ديگه صبح كه چشماشو باز ميكنه ميگه باز اين زندگي لعنتي شروع شد انگار دوست داره هميشه خواب باشه . شما چطور جزو كدوم دسته ايد؟
بچه كه بوديم روزا خيلي دير ميگزشت و شبا ديرتر هرروز برا فردامون كلي برنامه داشتيم جالب تر اينكه با وجود اون همه برنامه اما بازم وقت زياد مياورديم. تو كوچه پس كوچه ها لاستيك بازي ميكرديم من يه لاستيك گنده داشتم ازين لاستيكاي وانت البته اون زمان جنسا باكيفيت تر بود. بعضي موقع ها پاستور بازي ميگشتيم دنبال دمپايي خراب هرچي صاف و سنگين بود شانس برنده شدنت بيشتر بود . ماشين بازي ميكرديم من يه كاميون لاكي داشتم كه رفيقم خاك ميريخت توش. گاهي هم بادبادك درست ميكرديم ما بهش ميگيم كاغذ باد دادشم درست ميكرد هوا ميكرديم جاتون خالي . گاهي هم ميرفتيم شكار گنجشك با وسيله اي به نام پلخمون اينو مشهديا ميدونن چيه دونوع داشت يكي سيمي يكيم با دستكش چرمي درستش ميكرديم ...
دنياي قشنگي بود اما همون روزاي طولاني خيلي زود گزشت...
- اي رفيق باوفاهرشب دعايت ميكنم / چون ندارم زانتيا فرقون فدايت ميكنم. -باز باران باريد... خيس شد خاطره ها. مرحبا بر دل ابري هوا... هركجا هستي باش ... آسمانت آبي و تمام دلت از غصه دنيا خالي ... -به يادت آرزو كردم كه چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تكرار غم ديروز. -در زندگي فراموش كن چيزي را كه نميتواني بدست آوري و بدست آور چيزي را كه نميتواني فراموش كني. -سوزن رفاقتت تو تيوب قلبم فرو رفت و گفت فسسسسسسسسسسس . تازه فهميدم بابا پنچرتيم. - تلخي مشروبو به جون ميخرم كه فقط وقت خوردن بگم بسلامتي هرچي مرد... - خوشبختي را در همين لحظه باور كن . لحظه اي كه دلي به يادتوست. -دراين دنياي بي حاصل چرا مغرور ميگردي ؟ سليمان گر شوي نصيب مور ميگردي... -ببخشيد كه دير وقت مزاحم شدم يه سوالي داشتم كه خيلي وقته ميخاستم ازت بپرسم كه الان يادم افتاد: ايران به كشورهاي ديگه نفت ميفروشه ميخواستم بدونم بشكشو پس ميگيره يا با بشكه ميده؟؟؟؟؟ - تو اين مقاله ميخوام راجع به فقر صحبت كنم. ازتون ميپرسم فقر يعني چي ؟؟؟ نداشتن پول؟ نداشتن لباس؟ نداشتن كفش؟ يا.... نه اينا فقر نيست فقر يعني حسرت خوردن حسرت چيزي رو كه دوست داري داشته باشي اما نداري . فقر يعني نتوني برا خوانوادت چيزايي كه دوست داري رو تهيه كني. فقر يعني وقتي بچه اي به باباش ميگه بابا من فلان چيزو ميخوام باباش بگه ندارم كه بخرم. فقر يعني حس و حالي كه تو دل اون بچه ميگزره اما از كنارش عبور ميكنه و رد ميشه . كي ميدونه تو دل اون بچه چي ميگزره؟ كي ميدونه اون بابا چي ميكشه ؟ فهميدن اين مسئله آسونه اما دركش خيلي سخته خيلي سخته... چون جاي اونا نيستي . جاي اون بچه نيستي كه وقتي از مدرسه مياد تو كوچه بوي غذا رو احساس ميكنه اما وقتي مياد خونه مادرش جاي نهار شير واسش مياره بعضي روزاهم فقط بانون خالي شكمشو سير ميكنه. كي ميتونه درك كنه به اون پسر چي ميگزره كي ميتونه بفهمه اون مادر چه احساسي داره . آره درك اين چيزا خيلي سخته چون بايد احساسش كني بايد تو متن قضيه باشي . وقتي دستي رو ميبينم كه برا خرج زندگيش داره آبروشو مياره طرفت و اونو بايه پول عوض ميكنه اونجاست كه به عدالت خدا شك ميكنم. خدا مگه نگفتي تو قرآنت كه همه انسانها رو باهم برابر آفريدي پس چرا اينطوريه ؟ شايد كار خدا نيست كار بنده خداست... فاصله بين دنياي فقر با ثروت چقدره؟؟؟ خيليه.....
فایرفاکس یه مرورگر اینترنتی هست مانند اینترنت اکسپلورر . این مرورگر جوان که چند وقتی هست ساخته شده ، سر و صدای بسیار به پا کرده و کاربران بسیاری رو به سمت خودش کشیده و در حال حاضر در بعضی از کشور ها بیش از 40% کاربران رو به خودش اختصاص داده و استفاده اون بین کاربران حرفه ای در حدود 70% هست . پایه و اساس این مرورگر براساس مرورگر نت اسکیپ هست ولی انقدر کد های اون و قابلیت هاش در این مدت قوی شد که مرورگر جدید نت اسکیپ کد های خودش رو از روی فایرفاکس برداشت و مرورگر های دیگری مانند flock از کد های فایرفاکس استفاده می کنند . براي دانلود روي لينك زير كليك كنيد. www.mozilla.com/en-US/products/download.html
توي اين پست ميخوام راجع به آقايون و خانوما يه چيزايي رو بگم:
يه عده ميگن جامعه الان مرد سالاريه ؟
خوب جاداره يكم راجع بهش بحث كنيم. حتما اون تبليغه يادتونه كه خانومه چاي ميخواد ميگه حميد ، برنج ميخواد ميگه حميد، رب ميخواد ميگه حميد٬ آب ميخواد ميگه حميد ٬ خلاصه هرچي ميخواد اين حميده بيچاره بايد براش بياره . دارن ما مردارو واضح تو تلويزيون ميكوبن بعد ميگن جامعه مردسالاري مگه دستم به اون حميد نامرد نرسه...
شايدم از خصوصيات جامعه مردسالاريه كه بايد آقايون دست به سينه درخدمت خانوما باشن؟؟؟؟
كي گفته وقتي جايي وارد ميشي اول خانوما بايد برن داخل ؟
كي گفته آقايون بايد در ماشين و برا خانوما باز كنن ؟
كي گفته وقتي خانوما چيزي ميگن ما بايد به حرفشون گوش بديم ؟
و....
نكنيد آقايون اين كارارو ، اينقدر تحويلشون نگيريد...
اگه ما اين كارا رو ميكنيم روحساب ادب و نزاكتمونه و شما خانوما فكر نكنيد خيلي از ما بالاتريد...
يه سري قوانين هست كه آقايون بايد بدونن خصوصا اين مرداي زن ذليل حالا تو پست بعدي ميزارم براتون... پس ازاتمام جنگ طبق آداب ورسومي كه بود هركدام ازسربازان غنيمت هايي را ازجنگ تصاحب ميكردند دراين ميان بانويي بود زيباچهره كه زيبايي او تاب ازدل همه سربازان برده بود فرماندهان برسرتصاحب اين غنيمت جنگي باهم جدال ميكردند اما چون بين آنها درگيري واختلافي ايجادنشود بايكديگرتوافق كردند كه اين بانو ازآن فرمانرواي آنها باشد. كنيزان آمدند وبانوي خوش چهره را براي شب بستري با فرمانروا آماده كردند . آن طوركه گفتند بسيارزيباشده بود. شب فرارسيد فرمانروا رسيد واز موضوع اطلاع پيدا كرد او ازسپاهيان به خاطر اينچنين غنيمتي سپاسگزاري كرد وبه سوي خيمه رفت . درداخل خيمه بانو آمدن مردي غريب را احساس كرد به سوي خنجرش رفت تا اگرمردغريبه به سويش آمد خودش را بكشد او خود رامرده مي ديداما... مرد حتي پرده خيمه راهم بالا نداد به بانو گفت سپاهيانم تورابراي هم بستري من انتخاب كردم اما من ايرانيم ايرانيان به ناموس واموال ديگران چشم ندارند. ايرانيان دربزرگواري وشجاعت و دليري ومردانگي همتاندارند.من تورامي شناسم آرزوي هرمردي است كه تورا به دست بيارد اما تازماني كه مهمان من هستي هيچ كس حق توهيني به توراندارد چراكه برخلاف آداب ايرانيان است . پانته آ اينك آرام خاطربياسو وتازماني كه شوهرت نيامده درامان من خواهي بود . آري اوكوروش كبيربودشاه ايرانيان وآن بانوي افسونگرشوش بود پانته آ همان كه شوهرش آبراداتاس به خاطرمردانگي وبزرگواري كوروش براي ايران جان داد. مقاله ای که در زیر آمده برگرفته از دانشنامه آزاد ویکی پدیا میباشد میتونید مراجعه کنید وصحتش رو در بیارید:
250 سال پیش در ایران زندگی میکرد - شیعه مذهب بود. -خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن را نزد مادرش آموخت. -شجاع و با اراده بود و از مرگ ترسی نداشت. -میگویند به چند زبان زنده دنیا آشنایی داشت. به ترکی، فارسی، و عربی تسلط کامل داشت و فرانسوی و روسی را توسط بازرگانان فرانسه و روسیه آموخت. -از وی به عنوان فردی متعصب و خشک مذهب نام برده اند. -با روحانیون دینی به نیکی رفتار میکرد. با اهل شریعت با احترام و رافت میزیست. -همیشه نماز میخواند. شبها علی رغم خستگی و کار زیاد، نماز شبش فراموش نمیشد. آیا اورا شناختید به ادامه مطلب رجوع کنید ادامه مطلب |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |